مفهومی که قصه «خواب زمستانی» ارائه می دهد بسیار عمیق است اما نگاه فیلمساز به آن سطحی است و به همین دلیل تنها قشر خاصی از مخاطبان می توانند با این فیلم ارتباط برقرار کرده و از دیدن آن لذت ببرند. فیلم جدید جیلان قصه مردی ثروتمند را روایت می کند که در قالب شخصیتی مثبت به مخاطب معرفی می شود، آیدین خان راوی اصلی فیلم است و مخاطب با او همراه می شود و در میانه های قصه فیلم مخاطب کم کم به قسمت تاریک شخصیت آیدین خان پی می برد و به یکباره از او جدا می شود و نگاهی کلی به شخصیت می کند، به این معنی که فیلمساز با روایت قصه از زاویه دید آیدین خان مخاطب را با توجیهات و شعارهای این کاراکتر در راستای کمک نکردن به مردم می شود و خود را همانند وی فریب می دهد اما در ادامه مخاطب می تواند با جدا کردن خود از شخصیت آیدین خان نگاهی کلی به وی داشته و او را که نماینده قشر وسیعی از اشخاص است بشناسد.
فیلم فاقد قصه بوده و روایتش بر اساس شخصیت آیدین خان شکل گرفته است، به گونه ای که زمان طولانی اش می تواند برای هر مخاطبی آزاردهنده و خسته کننده باشد. علاوه بر فيلمنامه «خواب زمستاني» كه فاقد قصه است شكل بصري فيلم نيز بسيار كند و خسته كننده طراحی شده است. پلانهاي طولاني، ديالوگ هاي زائد كه كاراكتر را از عكس العمل تهي مي كند، حركت دوربين (كه در اكثر مواقع ثابت است) و كاراكترها و بسياري موارد ديگر خسته كننده و طاقت فرسا بودن فيلم را افزايش داده اند.
جديدترين اثر نوري بيلگه جيلان عميق ترين اثر او است كه در شكل روايي اش بسيار سطحي است. فيلم روزمره شخصي ثروتمند در روستايي را تعريف مي كند كه در خودش و اطرافيان و هم فكر هاي خودش داراي شخصيتي مثبت و در نزديكانش به شدت منفي است. او به تعريف خودش شخصي دغدغه مند، روشنفكر، دلسوز و مسئوليت پذير نسبت به جامعه است اما همه افكار و كارهايش در حد حرف و ابراز باقي مي مانند. به عنوان مثال می توان قصه کمک کردن به دختری که برای کمک به او نامه زده بود را در نظر گرفت که تنها با ابراز و شعار سطحی آیدین خان همراه است.
آيدين خان نماينده افراد روشنفكرنما و متوهمي است كه روزانه در اطرافمان بسيار مي بينيم. در ابتداي فيلم به عنوان يك مخاطب با وي همراه مي شويم و قرار است جاي او را بگيريم و سپس اگر كمي تفكر داشته باشیم به خودمان و رفتارهای مشابه مان با این شخصیت فكر كنيم چرا كه جيلان قدرت اين را ندارد كه ما را وادار به فكر كردن كند. «خواب زمستانی» نه تنها در شکل گیری درام تلاشی ندارد بلکه در درگیر کردن مخاطبان خاص خود نیز تلاشی ندارد. همه چیز در سطحی از شعارها و ابراز دلسوزی های احمقانه باقی می ماند و مخاطب هیچ عملکردی از شخصیت اصلی در راستای شعارهایش مشاهده نمی کند.
معرفي كاراكترها در ابتداي فيلم بسیار ضعیف است به طوری كه مخاطب نمی تواند با آن ها همراه شده و قصه را دنبال كند. فيلم بسیار طولانی جيلان مي توانست با تأثيري بيشتر در زمان كوتاه تري ساخته شود تا مخاطب از ديدن آن آنقدر خسته نشود كه همه چيز فيلم را در ميانه رها كند.
ديالوگ هايي كه بين كاراكترهاي فيلم شنیده می شود بسيار زياد و برخي مواقع اضافه به نظر مي رسند. فيلمساز براي تأكيد بر خودخواهي و كوته فكري كاراكتر به اصطلاح روشنفكرش مي توانست از ابزارهاي ديگر سينما و قصه پردازي استفاده كند اما اصرار جيلان به تكيه بر شخصيت سازي همه چيز را خسته كننده كرده و فيلمش بي دليل طولاني شده است. جیلان هنوز هم به شدت تأثیر گرفته از سینمای آنتونیونی فیلم می سازد و تفاوت اصلی اش با آنتونیونی در شناخت سینما است به این معنی که آنتونیونی تغییر روابط و شخصیت پردازی انسان های مدرن را در غالب فضاهایی مدرن به خوبی به تصویر می کشید اما جیلان بسیار ساده و سطحی به مسائلی عمیق می پردازد که نمی تواند مخاطبش را مجبور به تفکر کند.
ارسال نظر